ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست