آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...