ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام