وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست