ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام