غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست