ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی