کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است