پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست