بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست