عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده