هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش