میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی