میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی