سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را