ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت