ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين