خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين