مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين