گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی