سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست