باز هم آدینه شد، ماندهام در انتظار
چشم در راه توام، بیقرارم، بیقرار
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
شبی که نور زلال تو در جهان گم شد
سپیده، جامه سیه کرد و ناگهان گُم شد
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد