ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام