ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی