ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده