عمری به اسارت تو بودم ای مرگ
لرزان ز اشارت تو بودم ای مرگ
سپیدهدم که هنگام نماز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
ای ز فرط ظهور ناپیدا
ای خدا! ای خدای بیهمتا!
هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست
خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
فرّخ آن سینه که در وی دل آگاهی هست
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مطلع انوار کتاب کریم
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار