ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
حشمت از سلطان و راحت از فقیر بینواست
چتر از طاووس، لیک اوج سعادت از هُماست
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی