ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی