یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
پیراهن سپید ستاره سیاه بود
تابوت شب روان و بر آن نعش ماه بود
پشت غزل شکست و قلم شد عصای او
هر جا که رفت، رفت قلم پا به پای او...
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد