پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است