گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
این لحظهها قیامت عظمای چیستند؟
چون آیههای واقعه هستند و نیستند؟
رفتهست آن حماسۀ خونین ز یادها
دارد زیاد میشود ابنزیادها
تق تق...کلون در...کسی از راه میرسد
از کوچههای خسته و گمراه میرسد
خاک، لبتشنۀ باران فراگیر دعایت
پلک بر هم نزند باد صبا جز به هوایت
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است