عید آمده، هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید