بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را