خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟