بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز