الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
تو ای تجلّی عصمت! ظهور خواهی کرد
به جام لاله، شراب طهور خواهی کرد
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز