شده عالم منور از جلوات محمدی
به جمال جمیل او صلوات محمدی
میرسد باز به گوش دل ما این آواز
چه نشستید که درهای عنایت شد باز
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
امشب که ماهِ آسمان پرتوفشان است
با حُسن خود چشم و چراغ کهکشان است
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مکتب روشنی ارزندهتر از جان آورد
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
هر چند ستاره غرق اشک و آه است
خورشید، دلش گرفتهتر از ماه است
چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست