آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید