ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی