حسین آمد و آزاد از یزیدت كرد
خلاص از قفس وعده و وعیدت كرد
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم