ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خونآلوده پیغام از کبوترهای چاهی داشت
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند