ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم