او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود