یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد