میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی