زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته