نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته