دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته