ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام