غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو